والدین ناکارآمد همه درها را میبندند.
در نوجوانی به واسطه رشد جسمی و رشد ذهنی، فاصلهای طبیعی بین فرد و ارزشهای والدینش ایجاد میگردد که این سرکشی طبیعی علیه والدین، ارزش تکاملی دارد.

فرزندان ما برای رشد مطلوب به فضای امن نیاز دارند که شامل محیط خانواده و اجتماعی است که در آن زندگی میکنند. شاید ما بتوانیم امنترین شرایط رشد و امکانات بالندگی را در محیط خانواده برای آنها فراهم کنیم اما کنترل فضای جامعه از دستمان خارج است!
بدیهی است که نمیتوانیم تمام افراد سمی و رفتارهای نابهنجار را از حریم رشد فرزندمان پاک کنیم، نه توانش را داریم نه از پس تکنولوژی برمیآییم نه سیاست این اجازه را به ما میدهد!
اما میتوانیم با تربیت صحیح و ایجاد رابطهای صمیمانه، مرزهای نابهنجاری را برای آنها ترسیم کنیم تا در نهایت در سنین نوجوانی بتوانیم بر رفتارهای طغیانگرشان که تشنه الگوپذیری است مدیریت داشته باشیم.
در نوجوانی به واسطه رشد جسمی و رشد ذهنی، فاصلهای طبیعی بین فرد و ارزشهای والدینش ایجاد میگردد که این سرکشی طبیعی علیه والدین ارزش تکاملی دارد.
نوجوان به واسطه این موضوع سعی در تجربه واقعی مستقل شدن و اتخاذ سبک زندگی منحصر به فرد برای خویشتن را دارد، تمام تضادها و درگیریهای بین والدین و نوجوانان ناشی از به رسمیت نشناختن همین تغییر در آنها است.
هنر والدگری حمایت بیش از اندازه از فرزندان در تمام مخاطرات زندگی نیست !
والدی که اجازه تجربههای جدید را به فرزندش نمیدهد و توجیحش این است که «من دارم از او محافظت میکنم»، یک بخش مهم از شخصیت خود را در کودکیاش جا گذاشته! «توانایی لذت بردن از زندگی!» برای این والد دنیا جای خطرناکیست که باید با گوش بزنگی و تذکر مداوم قوانین به دیگران، آن را پیشبینی پذیر نموده و تحت کنترل درآورد، این والدین که به آنها والدین هلیکوپتری نیز میگویند با سرک کشیدن مداوم به حیاط خلوت نوجوانانشان به اصطلاح سعی در محافظت از او را دارند.
وظیفه والدین کنترل همه جانبه نیست، والد کارآمد فردیست که آنجا که باید باشد، باشد. این والد در بزنگاهها آماده مراقبت و همکاری است و با رفتارش باعث میشود نوجوان در عین حفظ فاصله ارزشی با او، به فقر ارزش دچار نشود.
زمانی که برای نوجوان به واسطه این فضای تنفس صمیمانه شرایط تجربه «حدومرزدار» نیازهایش فراهم میگردد، رفته رفته خواهد آموخت که نیاز نیست دنباله روی هر کسی باشد که گرداگردش شلوغ و پرهیاهوست، و وقت و انرژیاش را برای قانع کردن دیگران هدر نخواهد داد، او به سمت مسیر و هدف مشخصش بیتوجه به خس و خاشاک اطراف جاده حرکت میکند. والدین باید این حقیقت را بپذیرند که فرزندانشان برای همین اجتماع تربیت میشوند و این هنر آنهاست که فرزندی سالم تحویل جامعه دهند.
گاهی آب از سرچشمه پاک میشود گاهی در مسیر، از همانجایی که ایستادهایم شروع کنیم.
مقالات بیشتر روانشناسی
- درج کدهای HTML ممنوع است.
- از ارسال تکراری خودداری فرمایید.
- بهتر است با حروف پارسی دیدگاه خود را تایپ کنید.
- به منظور کنترل و مدیریت محتوا، در صورت اضطرار، حق ویرایش و یا حذف نظر برای مدیریت محفوظ است.