چگونه میتوانیم احساس کنترل بیشتری بر زندگیمان داشته باشیم؟
ما بیشتر تمایل به کنترل چه اشخاصی در زندگی خود داریم؟

آیا تا به حال شده از دعوای همیشگی فرزندانتان با یکدیگر احساس افسردگی کنید و یا دچار سردرد شوید؟
آیا شما علت سردردتان را دعوای فرزندانتان میدانید؟
اگر جوابتان مثبت است و شما خودتان را قربانی محیط بیرونی میدانید باید بگویم سخت در اشتباه هستید. شما خودتان انتخاب کردید که دچار سردرد بشوید. اما چگونه؟
شما بیش از آنچه فکر میکنید بر زندگی خودتان تسلط دارید. تمام رفتارهای ما مثل ماشین از چهار چرخ فکر، عمل، احساس، فیزیولوژی (حالت بدنی) تشکیل شده است. ما بر چرخ عمل و افکار خود مثل دوچرخ جلوی ماشین کنترل مستقیم داریم و بر احساس و فیزیولوژی(حالت بدنی) کنترل غیرمستقیم داریم. زمانی که احساس غم داریم (چرخ عقب احساس) یا دچار فشار خون و یا سردرد ویا معده درد شده اید(چرخ عقب فیزیولوژی) از خودتان بپرسید دارید چه کاری انجام میدهید؟(چرخ جلو عمل) و چه فکرهایی در سرتان میچرخد؟(چرخ جلو فکر) زمانی که دریابیم ما بیش از آنچه فکر میکنیم بر زندگی خودمان تسلط داریم دیگر عذر و بهانهایی برای قربانی بودن نداریم و مسئولانه تر زندگیمان را اداره میکنیم.
از شما خواهش میکنم چشمهایتان را ببندید و چیزی که برایتان ناراحتی و رنجش ایجاد میکند مثل بهم ریختگی اتاق کودک یا بد رفتاری همسرتان را تصور کنید.
حالا قسمت عمل را شناسایی کنید: شما از نظر فیزیکی چه کاری انجام میدادید؟
فکر: شما در ضمن این اتفاق چه چیزی به خودتان میگفتید؟ چه احساسی داشتید؟
قسمت فیزیولوژی را شناسایی کنید: ضربان قلب؟ سوزش معده؟ تنفس؟ و ...
اگر فکر و عملتان را تغییر دهید، احساس و فیزیولوژیتان چه تغییری میکند؟
چگونه میتوانیم فرزندان مسئولیت پذیرتری داشته باشیم؟
والدینی که میدانند ما بیش از آنچه فکر میکنیم بر زندگیمان تسلط داریم، رفتار مسئولانهتری دارند. زیرا میدانند خودشان افکار، احساس، حالت بدنی و اعمالشان را انتخاب میکنند و خودشان را قربانی شرایط بیرونینمیدانند. والدینی که میدانند خودشان فرمان زندگیشان را در دست دارند به فرزندانشان اجازه نمیدهند برای کنار آمدن با یک چالش و یا برای رسیدن به خواسته خودشان را قربانی شرایط جلوه دهند.
برای مثال کودکی که میگوید من نمیتوانم به مدرسه بروم چون دل درد میگیرم. والدین به فرزندشان کمک میکنند افکار و احساس خود را بشناسد و تسلیم خواسته فرزندشان نمیشوند اما با احساس او همدلی میکنند. در بسیاری از موارد بهانهگیری فرزند برای مدت طولانی ادامه پیدا میکند اما مهمترین موضوع این است که ابتدا خودمان فرمان زندگیمان را در دست بگیریم و بعد با صراحت به فرزندمان یاد دهیم خودش مسئول انتخاب رفتارهایش است. چنین والدینی کودکانشان را سرزنش و تحقیر نمیکنند اما اجازه نمیدهند فرزندشان با بهانه تراشی مسئولیت رفتارشان را قبول نکنند.
پس ما اول لازم است خودمان فرمان زندگیمان را در دست بگیرم و مسئولیت انتخابهایمان را قبول کنیم و بعد با نپذیرفتن عذر و بهانههای فرزندمان او را به پذیرفتن مسئولیت رفتارش دعوت کنیم.
![]() |
فرزندان مسٔولیت پذیر آینده |
ما بیشتر تمایل به کنترل چه اشخاصی در زندگی خود داریم ؟
میل به کنترل دیگران میراثی است که از نیاکانمان به ما رسیده است. این میل نسبت به برخی افراد زندگی مان بیشتر است. متاسفانه قربانیان اصلی کنترل گری ما کسانی هستند که اگرچه برایمان عزیز و مهم اند اما به واسطه همین اهمیت جزء املاک مان محسوب شده و نسبت به آنها احساس مالکیت میکنیم; کسانی چون: فرزندان, همسر, پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده.
مشخص است که هر چیزی که جزو املاکمان باشد در تصرف و کنترل ماست. این ما هستیم که خوب و بد را برایش تعیین میکنیم و در نهایت به جایش فکر کرده و تصمیم میگیریم.
اشکال این نوع نگرش در این است که:
وقتی کسی را مالک میشوی مقام و جایگاه او را در حد شی پایین میآوری. اراده و اختیار او را سلب کرده و برایش تعیین تکلیف میکنی, به موجودیت و شخصیت او توهین کردهای حتی اگر آن فرد کودک باشد. دومین زیان, آسیب رساندن به ارتباط مان با عزیزانمان است که متاسفانه به دلیل داشتن چنین دیدگاهی غالبا بیشترین مشکلات ارتباطی را با آنها داریم. از آن جا که تنها راه تاثیرگذاری ما بر یکدیگر داشتن ارتباط مناسب است, روابط ما بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد .
از این رو بر همهی ما لازم است که; روابطمان با اشخاص مهم زندگیمان را ارزیابی مجدد کرده و هر جا احساس مالکیت کردیم تلنگری به خود زده و نگرشمان را اصلاح کنیم تا در دام کنترلگری نیفتیم .
مقالات بیشتر روانشناسی
- درج کدهای HTML ممنوع است.
- از ارسال تکراری خودداری فرمایید.
- بهتر است با حروف پارسی دیدگاه خود را تایپ کنید.
- به منظور کنترل و مدیریت محتوا، در صورت اضطرار، حق ویرایش و یا حذف نظر برای مدیریت محفوظ است.