فیلسوفان کوچک و سوالات بزرگشان (۶)
باید منطق دوستی و روابط انسانی را هم در کنار مالکیت، یاد بدهیم.

مامان، چرا من نمیتونم روزی دو تا بستنی بخورم؟ مامان، چرا من باید الان بخوابم؟ مامان، چرا نمیتونم تا هر وقت خواستم تو پارک بازی کنم؟ مامان چرا تو شبها کنار من نمیخوابی؟ مامان چرا اینو برام نمیخری؟ مامان چرا باید لباس گرم بپوشم؟ مامان چرا باید مسواک بزنم؟ مامان چرا باید... مامان چرا نباید... اینها سوالات تکراری پسر من در برابر هر باید و نبایدی است. چقدر راحت تر بود اگر فقط میگفتند چشم. یا فقط میتوانستم جواب بدهم: « چون من میگم.»
اما آنها به راحتی چشم نمیگویند و پاسخ «چون من میگم» هم آنها را عصبانی میکند و هم یاد میگیرند که بی منطق باشند. اولین قدم در آموزش استدلال منطقی، رعایت عقل و منطق در صحبتهای خودمان با بچهها است.
بیان دلیل برای هر یک از قوانین و محدودیتهای بالا، وقتگیر است اما پاداش آن، داشتن فرزندانی است که استفاده از منطق و استدلال را در زندگی و روابط خود با دیگران یاد میگیرند و در بزرگسالی نیز با همین مهارت میتوانند به خواستههای خود، با مذاکره و بدون مشاجره، برسند.
مامان، میدونی که من نمیتونم شمشیرم و بدم به ساسان. چون وسایل هر کس مال خودشه و خودش باید نظر بده که چیکارش کنه.
انگار باید منطق دوستی و روابط انسانی را هم در کنار مالکیت، یاد بدهم... این مسیر طولانیتر از چیزی است که فکر میکردم!!!
مقالات بیشتر روانشناسی
- درج کدهای HTML ممنوع است.
- از ارسال تکراری خودداری فرمایید.
- بهتر است با حروف پارسی دیدگاه خود را تایپ کنید.
- به منظور کنترل و مدیریت محتوا، در صورت اضطرار، حق ویرایش و یا حذف نظر برای مدیریت محفوظ است.